مدح و مناجات با پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ( عید مبعث )
فـارغ از هرگـونه اما و اگـر آوردهای برکـتِ اسـلام را سـمتِ بـشر آوردهای صبحِ بعـثت فـتح کردی قـلهٔ توحـید را از خدایِ «لاشریکَ لَه» خبر آوردهای گـنجِ عـالم را به تو دادند با پیـغـمبری در دلِ غار حرا یک کوهِ زر آوردهای نورِ «إقرأ بسمّ ربکْ» باغ را آباد کرد نوبـرانه بر درخـتِ دین ثـمر آوردهای وحی نازل شد! رسالتهای تو جریان گرفت موجِ دریا را به خاکِ شعلهور آوردهای جبرئیل از لطفِ دستت باز هم شد نونَوار چون برایش با محبت بال و پر آوردهای میشود با دست هایِ تو بساطِ کفر جمع از برایِ مشـرکـان بـارِ سفـر آوردهای میخورَد امشب تبر بر قامتِ لات و هُبل خیرِ مطلق را برای اهلِ «شر» آوردهای با شجاعت جاهلیت را سپردی دستِ گور دختران را سمتِ آغـوش پدر آوردهای شرط بعـثت بود تبلیغِ ولایت در غدیر اینچـنـین نام عـلی را بیـشـتر آوردهای بر درِ خیبر هراس افتاد چونکه با خودت حـیـدرِ کـرار را نه! شیرِ حق آوردهای بیدر و پیکر شد آری قلعه با دستِ علی در میانِ معرکه شور و شرر آوردهای در غدیرخم علی را جانشینَت کردی و یک أمیـرالمـؤمـنـینِ معـتـبر آوردهای! |